اقیانوسی به وسعت ازل و ابد
یک روز دلم به جشن مولا علیه السلام می رفت
در عیدِ غدیرِ خُم به صحرا می رفت
هر کوه که در برابر میدیدم
چون دستِ علی علیه السلام بود که بالا می رفت
غدیر ، برکه نیست ؛ دریایی است که از دلش ، اقیانوسی به وسعتِ ازل و ابد وَ به عمقِ تاریخِ درد ، سر برآورده است .
غدیر ، سر آغاز رسالتِ آسمانی تمام پیامبران خداست .
درختِ دین ، در غدیر است که سر به ملکوت می ساید .
امامتِ دوازده خورشید ، در روشنِ چشم های غدیر ، طلوع کرده است .
اینک ، دستِ تمامتِ اسلام است که بالا میرود .
اینک ، دستِ نورانیِ قرآنِ ناطق است که تا عرش خدا اوج می گیرد .
اینک ، زمین است که به آسمان میبالَد
اینک ، خورشید است که بر تابشِ خود بر علی علیه السلام ، به زمین فخر می کند .
و اینک این کلماتِ آسمانی، از ملکوتِ کلامِ پیامبر علیه السلام منتشر می شود که :
? هر که را من مولا و سرپرستِ اویم، پس علی علیه السلام نیز مولا و سرپرست اوست ؛ خدایا ! دوست بدار هر که او را دست بدارد و دشمن بدار هر که او را دشمن بدارد ? .
علی علیه السلام ، آن نورِ اَزَلی است که پیش از آفرینشِ جهان، در ارگانِ هستی ، جاری بود .
علی علیه السلام ، آن هدایت کننده بزرگِ بهشت است که اگر دست های بیعت ، با او راستین بودند ، کام زمین ، در عطش عدالت نمی سوخت .
اگر جهان ، قدر غدیر را میدانست ، اکنون آسمان ها آرزو می کردند که ای کاش لحظه ای به جای این کُره خاکی باشند !
هجدهم ذیحجه سالِ دهمِ هجری ، روزیست که هستی ، تمامتِ خود را به غدیر بخشید .
این عید بزرگ بر شما مبارک باد .